فصل ۲۳
۳۰ آذر ۱۳۹۷.
آخرش پنج هزار دلار رو قبول کرد. دیروز عصر بعد از کلی چونه زدن گفته بود از شیش هزار تا پایینتر نمیاد.
تو دیوار قیمت رو هفت هزار تا اعلام کرده بود. اونجا جلوی قیمتش نوشته بود ریال. ولی کسی که میخواست بخره میدونست که دیگه قیمت اینجور چیزها بر حسب ریال نیست. آرمان بهش زنگ زد. تلفنی صحبت کردن. قرار شد بره کنار اسکله تا جنس رو اونجا ببینه. دیروز عصر رفت کنار اسکله. همونجا در مورد قیمت هم صحبت کردن.
جنسی که برای فروش گذاشته بود یه سِتِ کاملِ ماهیگیری بود. با مجوز شیلات. یه تراکتورِ رومانیِ قرمز رنگِ قدیمی با یه تریلیِ چهارچرخِ نسبتن بزرگ. کنار اسکله تریلی هم به پشت تراکتور وصل بود. رو تریلی مقدار خیلی زیادی تور ماهیگیری و طناب بود. اندازهی یک تپه به قطر دو سه متر. همون نزدیک تو ساحل یه قایقِ قرمز رنگِ نسبتن بزرگ بسته شده بود. بزرگتر از این قایقهای دراز و کوچیکی که تو رودخونه باهاش ماهی میگیرن. حتا بزرگتر از اون قایق موتوریهایی که کنار دریا و تو جاهایی مثل مرداب انزلی مردم رو باهاش جابهجا میکنن. به هر حال باید اونقدر بزرگ باشه که تمام این تورها تو قایق جا شه و تازه جا برای چند تا ماهیگیر هم باقی بمونه.
فروشنده بهش میخورد پنجاه سالش باشه. ولی خودش میگفت سی و هفت سالشه. میگفت تورش هزار و پونصد متره. میگفت همه شناورها و سُربهاش تازه عوض شده. یه طرفِ تور شناورهای سفیدی از جنسی شبیه چوبپنبه داره. سر دیگهش هم سُرب میبندن تا تو آب بره پایین. اینطوری تور تو آب عمودی میمونه.
اسمش یاسر بود. میگفت داره با زن و بچهش میره ترکیه. واسه همینه که داره وسایل ماهیگیریش رو میفروشه. میگفت اگه نمیخواست بره نمیفروخت. میگفت امسال تا اینجا وضع صید خیلی خوب بوده. یعنی ماهی زیاده. البته هر کسی موقع فروش وسایل ماهیگیریش همین حرف رو میزنه. ولی به نظر نمیرسید دروغ بگه.
همه میدونستن برای رفتن به جایی مثل ترکیه دو راه هست. یک راه، راهِ قانونیه. وقتی کشورت تو جنگه آدمهای زیادی از این راه میرن. کشور مقصد هم برای مدیریت کردن این حجم از متقاضی معمولن یه جایی رو همون نزدیک مرز به عنوان اردوگاه یا پناهگاه یا محل استقرار در نظر میگیره. آدمها یه مدت اونجا میمونن تا وضعیتشون بررسی بشه. حتا کشورهایی که ایرانیها تو شرایط معمولی برای ورود بهشون احتیاج به ویزا نداشتن هم همینطور شده.
اما راه دوم راه غیرقانونیه. تا یه جایی از مرز زمینی. بعدش هم یا زمینی یا دریایی. معلوم نبود یاسر وقتی میگفت میخواد بره ترکیه منظورش از کدوم راه بود. آرمان هم چیزی نپرسید.
در مورد رونق ماهیگیری بعد از شروع جنگ آرمان میدونست که یکی از دلایل این که ماهی زیاده اینه که صید کمتر شده. وقتی هر هفته پنجاه درصد تورم داشته باشی کمتر به غذاهایی مثل ماهی فکر میکنی. ولی به هر حال همیشه که شرایط این جوری نمیمونه. شاید بشه یه مقدار ماهیِ یخزده صادر کرد به همین کشورهای اطراف. شاید هم بشه یه جوری توزیعِ ماهی داخل کشور رو بهتر کرد. به هر حال تو هر شرایطی آدمهایی هستن که درآمدشون ریالی نیست. این آدمها همیشه ماهی میخورن. البته دلیل مهم دیگهش این بود که به هر حال باید یه کاری میکرد. تو پاییز ماهیگیری تنها کاری بود که میشد انجام داد.
اون روز عصر یاسر از شیش هزار دلار پایینتر نیومد. ولی فردا صبح زنگ زد و پیشنهاد آرمان رو قبول کرد. پنجهزار تا گرفت و همهی وسایل رو داد به آرمان. رو یه برگه شرایط معامله رو نوشتن. قرار شد تو همون هفته برای انتقال مجوز با همدیگه برن شیلات و کار رو انجام بدن. یاسر میگفت برای هر روز ماهیگیری حداقل پنج نفر ماهیگیر احتیاجه. یه لیستِ هفت هشت نفره از ماهیگیرهایی که باهاش کار میکردن داد به آرمان. قرار شد آرمان برای شروع کار از همونها کمک بگیره.
✦ ✦ ✦
فصل قانونیِ ماهیگیری از اوایل مهر شروع میشه تا اواخر فروردین. بعضی از ماهیگیرها تورشون رو تو رودخونه پهن میکنن. این روشِ سُنتیِ ماهیگیریه. کافیه یه تور با اندازهی مناسب داشته باشی. بیشتر کسایی که تو رودخونه ماهیگیری میکنن یه قایق کوچیک و دراز دارن. قایق رو همون کنار رودخونه میبندن به یک تیکه چوب یا سنگ تو ساحل.
معمولن دو نفره میرن ماهیگیری. یه نفر تو ساحل میمونه. با یه چوب یه سرِ تورِ ماهیگیری رو تو ساحل محکم میکنن. تور معمولن یه مستطیلِ خیلی درازه. با عرضِ مثلن یک متر و طول خیلی زیاد. مثلن بیست سی متر. نفر دوم تو قایق میشینه. سر دیگهی تور رو دستش میگیره. بعد با قایق به سمت دیگهی رودخونه حرکت میکنه. تور هم دنبالش کشیده میشه.
یه مدت تور همین طور تو عرض رودخونه پهنه. ماهیهایی که تو این مدت از رودخونه رد میشن به دام میافتن. بعد قایق آروم برمیگرده سمت همون ساحلِ اول. اینجوری تور به شکل یک دایرهی بزرگ جمع میشه. همینطور که تور رو تو ساحل جمع میکنن ماهیها رو هم جدا میکنن و میندازن تو کیسه.
این روش کمهزینهترین روشِ ماهیگیریه. کافیه یه تور داشته باشی و یک قایق.
اما یه روش صنعتیتر هم هست. ماهیگیری تو دریا. اصول این روش کاملن مثل روش سُنتیه. یه تور رو باید جایی که فکر میکنی ماهی هست پهن کنی. بعد از یه مدت به شکل یک دایره جمعش میکنی و کلی ماهی توش جمع میشه.
اما تو روش دوم تورِ ماهیگیری به جای این که بیست سی متر باشه یکی دو هزار متره. ارتفاع تور هم به جای یک متر حدود ده متر. برای جمع کردنِ توری به این بزرگی یه تراکتور احتیاجه و برای پهن کردنش یک قایقِ بزرگ و پنج شیش نفر ماهیگیر.
تو ساحل کیاشهر وقتی ماهیگیری مجازه با این روش هم ماهی میگیرن. البته برای این کار باید از شیلات مجوز بگیری. به هر حال هزینههای کار هم بیشتره.
البته روشهای پیشرفتهتری هم برای ماهیگیری هست. هر چهقدر بخوای میتونی تور و قایق رو بزرگتر کنی. میتونی به جای قایق کشتیِ ماهیگیری داشته باشی و به جای این که کنارِ ساحل تورت رو پهن کنی بری وسط دریا. اونجا ماهیهای بزرگتری هم گیرت میاد.
حتا اگه بخوای صیدت بهتر باشه میتونی تو عکسهای ماهوارهای تو دریا دنبال گلههای ماهی بگردی. اینجوری احتیاج نیست تور رو جایی بندازی که ماهی کمه. میتونی مسیرشون رو دنبال کنی و تورت رو دقیقن بندازی دور ماهیها.
همهی اینها کارهایی هستن که یه شرکت صید ماهی میتونه انجام بده تا بیشتر ماهی بگیره. حتا برای این که نگران تموم شدن ماهیها نباشه میتونه هر سال چند میلیارد بچه ماهی بندازه تو دریا تا مطمئن باشه بیشتر از ماهیهایی که میگیره ماهی جدید اضافه میشه.
فرصتِ مهمِ دیگه صادر کردنِ ماهیهاست. در مورد ماهیهای خاویاری همین الآن هم بیشترِ چیزی که صید میشه میره برای صادرات. ولی وقتی قیمت دلار این قدر زیاده و ارزش ریال همینطور داره کمتر میشه اگه بتونی یه شبکهی توزیع مناسب ایجاد کنی و ماهیهای یخزده رو صادر کنی میتونی درآمدِ دلاری داشته باشی. تو این شرایط اقتصادی درآمد دلاری خیلی مهمه. میتونی مطمئن باشی که هر اتفاقی بیفته قدرتِ خریدت از بین نمیره.
ولی هیچ کدوم از شرکتهای صیادی تو کیاشهر از این کارها نمیکنن. همه کنار ساحل تورشون رو با قایق پهن میکنن و با تراکتور جمع. ولی اگه یکی میخواست میتونست بیشتر ماهی بگیره. مخصوصن وقتی کنار ساحل آب دریا اینقدر کثیفه ماهیها هم کمتر میان نزدیک ساحل.
اینها همه فرصتهایی بود که آرمان وقتی داشت وسایل ماهیگیریِ یاسر رو میخرید بهش فکر میکرد. همین که این همه فرصت برای بهتر کردنِ کارآییِ ماهیگیری هست خودش جذابه. البته میدونست که باید کار رو از یک قدمِ ساده شروع کرد. واسه همین بود که اونروز وسایل ماهیگیری یاسر رو پنج هزار دلار ازش خرید.